“جان مک آفی” کیست و ارتباط او با شرکت “مک آفی” چیست؟

مک آفیمدتی است که خبرهایی درباره “جان مک آفی” (John McAfee) و تعقیب پلیس برای دستگیری وی به اتهام قتل همسایه خود، منتشر شده است. انتشار این خبرها در رسانه های عمومی سئوالاتی درباره ارتباط او و شرکت امنیتی هم نام با او، یعنی شرکت McAfee مطرح گردیده است.

جان مک آفی 67 ساله در سال 1987 میلادی شرکت ضدویروس McAfee را تاسیس کرد. در سال 1993 این شرکت در بازار بورس نیویورک آمریکا به ارزش 50 میلیون دلار عرضه شد. جان مک آفی یک سال بعد از تبدیل شرکت به سهامی عام، از کلیه مقام های خود در شرکت McAfee استعفا داد و کناره گیری کرد. در سال 2011 میلادی، شرکت McAfee به ارزش 7/7 میلیارد دلار توسط شرکت مشهور Intel خریداری شد.

پس از تصاحب شرکت McAfee توسط Intel، مسئولان Intel همچنان به استفاده از نام McAfee تاکید داشته و هیچگاه تصمیم به تغییر و یا حذف نام آن نگرفتند. تنها در بین سال های 1997 تا 2004 میلادی، نام شرکت از McAfee به Network Associates تغییر یافت ولی پس از تغییرات سازمانی و فروش بخش هایی از شرکت، برای نشان دادن ریشه و اهداف اصلی شرکت که همچنان در زمینه ضد ویروس و امنیت IT بود، تصمیم به استفاده مجدد از نام McAfee گرفته شد.

گر چه بیش از دو دهه است که بنیانگذار شرکت McAfee هیچ ارتباطی با این شرکت ندارد، اما به دلیل شهرت و شناخته بودن نام McAfee، به محض انتشار خبرهایی درباره شخص “جان مک آفی” توجه مردم به طور ناخواسته به سمت شرکت McAfee نیز جلب گردیده.

شاید این انتقاد به مسئولان شرکت McAfee و اکنون شرکت Intel وارد باشد که اگر می خواستید از نام این شخص همچنان استفاده و بهره برداری کنید، بهتر بود که کنترل بیشتری بر رفتارها و وضعیت او داشتید و تعهدات لازم از شخص او، برای حفظ اعتبار و ارزش نام McAfee گرفته می شد.

اشتراک گذاری

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram

نظرات

یک پاسخ

  1. البته رفتار این شخص هرچه بوده و هست و اینکه با پولش و اسمش چه رفتاری میکند به خودش مربوط است و این از حقوق اولیه بشر است. شما فرض کنید مانند این موضوع برای افراد نامدار دیگری مانند بنیانگذاران شرکتهای بزرگ دیگر مانند مایکروسافت اتفاق بیفتد، خب در این صورت آیا به تکنولوژی آن شرکت و یا به امور فنی و یا به امور تجاری و حتی نام آن شرکت در صورت تشابه اسمی، ربطی دارد؟ (مثلأ حتی اگر به جای نام مایکروسافت، نام گیتس قرار داده شود، در اینصورت چرا بیل گیتس نباید در زمان بازنشستگی، آزادانه درگیر ماجراجویی شود و همواره باید تا پایان عمر، خودش را در بند قرار دهد. مگر چند بار با این نام زندگی می کند که دیگران باید او را کنترل کنند و برای او تعیین تکلیف کنند؟)
    از این دسته افشا گری ها و خطا ها که مربوط به زندگی شخصی افراد است، در جهان بسیار است و این نشاندهنده آزادی عمل فردی در جامعه های مدرن و به دور از ریا و فریبکاری است که فرد در هر جایگاهی از ثروت و شهرت، خود را وابسته به قبیله و احکام قبیله نمیداند و با آزادی کامل به امور دلخواه خودش می پردازد. نه اینکه با آنهمه ثروت و شهرت، نتواند از زندگی لذت ببرد و تا پایان عمرش تنها یک راه را در نظر بگیرد که در این حالت با یک مرده فرقی ندارد و جامعه با این نوع اندیشه همواره عقب مانده و جهان سوم خواهد بود.
    در مورد هر جرمی، هیچ قاضی نمیتواند لحظه جرم را درک کند و امکان بازسازی شرایط آزمون هرگز وجود نخواهد داشت. بنا بر این، علت حقیقی یک جنایت هرگز به درستی قابل درک نیست و نمیتوان در مورد آن به درستی قضاوت نمود مخصوصأ در جرمی مانند قتل که همیشه امکان بازجویی علت جرم از مقتول وجود ندارد و تنها شواهدی برای مشخص شدن حدود ماجرا وجود دارد.
    ای کاش می شد گذر عمر را متوقف نمود. اما شما خود را در سن 67 سالگی در چه جایگاهی و چه وضعیتی می بینید؟ چه اثری ماندگاری تا آن زمان از شما باقی می ماند؟
    از این دسته افشا گری ها و خطا ها که مربوط به زندگی شخصی افراد است، در جهان بسیار است و این نشاندهنده آزادی عمل فردی در جامعه های مدرن و به دور ریا و فریبکاری است که فرد در هر جایگاهی از ثروت و شهرت، خود را وابسته به قبیله و احکام قبیله نمیداند و با آزادی کامل به امور دلخواه خودش می پردازد. نه اینکه با آنهمه ثروت و شهرت، نتواند از زندگی لذت ببرد و تا پایان عمرش تنها یک راه را در نظر بگیرد که در این حالت با یک مرده فرقی ندارد و جامعه با این نوع اندیشه همواره عقب مانده و جهان سوم خواهد بود.
    در مورد هر جرمی، هیچ قاضی نمیتواند لحظه جرم را درک کند و امکان بازسازی شرایط آزمون هرگز وجود نخواهد داشت. بنا بر این، علت حقیقی یک جنایت هرگز به درستی قابل درک نیست و نمیتوان در مورد آن به درستی قضاوت نمود مخصوصأ در جرمی مانند قتل که همیشه امکان بازجویی علت جرم از مقتول وجود ندارد و تنها شواهدی برای مشخص شدن حدود ماجرا وجود دارد.
    ای کاش می شد گذر زمان را متوقف نمود. اما شما خود را در سن 67 سالگی در چه جایگاهی و چه وضعیتی می بینید؟ چه اثری ماندگاری تا آن زمان از شما باقی می ماند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *