Trojan Horse: داستان یا واقعیت

کتاب داستانآنان که سخنرانی های Mark Russinovich را شنیده اند، می دانند که این مدیر فنی شرکت مایکروسافت چه مهارت و تخصصی در حوزه فعالیت خود دارد و با چه بیان شیوا و جذابی، مثل فیلم های پلیسی، می توانند ساختار یک بدافزار را تشریح کند. پس جای تعجب نیست که کتاب جدید Mark Russionovich به نام Trojan Horse را که حول محور فناوری های جدید کامپیوتری است، نتوان زمین گذاشت.

این کتاب دوم او است. کتاب اولش به نام Zero Day دو سال پیش منتشر شد و اکنون شخصیت های آن دوباره در کتاب Trojan Horse ظاهر شده اند. Jeff Aiken یک کارشناس امنیت کامپیوتر است که هر کجا مشکل و گره کور امنیتی باشد، از او خواسته می شود تا کمک کند. او هیچگاه شکست نمی خورد و همیشه در کنار همکار و همسر خود Daryl Haugen موفق و سرفراز از هر مبارزه ای بیرون می آید. این دو، شخصیت های اصلی داستان های Mark Russinovich هستند.

داستان از جایی شروع می شود که خرابکاران و تروریست های بین المللی توانسته اند با یک بدافزار ناشناخته، شبکه توزیع برق بخشی از شهر واشنگتن آمریکا را برای مدت 14 دقیقه دچار اختلال کرده و از کار بیندازند. سازمان ملل درگیر بوروکراسی و مقررات دست و پاگیر شده است و اکنون او دست تنها و فقط با کمک همکار و همسرش باید به دنبال آدم های بد برود. پیگیری ها و تحقیقات Jeff Aiken، او را به لندن، ژنو، پراگ و در نهایت به آنکارای ترکیه می کشاند. در مراحل مختلف داستان، متهمین مختلفی برای این خرابکاری مطرح شده و پیش کشیده می شوند. از جمله، ایرانی ها و چینی ها متهمین اصلی هستند.

بدافزار Stuxnet هم نقش مهمی در پیوستگی و واقعی جلوه دادن ماجراهای داستان دارد. گر چه شاید بتوان مثل بسیاری از فیلم های پلیسی – جاسوسی پایان داستان را حدس زد ولی پیچ و خم های داستان، هیجان خاصی را در خواننده ایجاد می کند.

اغلب در اینگونه داستان ها و فیلم ها که فناوری های جدید و کامپیوتری نقش کلیدی دارند، خیال پردازی ها (که حداقل در زمان حال واقعیت ندارند) کاملاً مشهود هستند. ولی در داستان Trojan Horse تمام فناوری ها و مسائل امنیتی IT که مطرح می شوند، مطابق با واقعیت های روز هستند. لو رفتن یک جاسوس به علت نفوذ یک بدافزار از نوع Android به گوشی همراه او و یا مقابله با بدافزار ناشناخته اصلی (Trojan Horse یا نام کتاب) که یکی از آدم های بسیار بد داستان آنرا تحت کنترل دارد، از اینگونه نمونه های واقعی هستند.

مطمئن باشید، شما هم اگر این کتاب را بخوانید، فردا به همه اطرافیان خود در مترو و سرکار، به چشم دیگری نگاه خواهید کرد و مدتی طول خواهد کشید تا داستان و تاثیر آن از فکر و خیالتان خارج شود !

اشتراک گذاری

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *